نتایج جستجو

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] گواهی‌ای که پس از هرنوع وارسی صادر میشود. «گواهی وارسی» هم‌ارزِ «certificate of survey ۲»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

(~. کَ دَ) وارسی کردن، سنجیدن. نگریستن، دقت کردن. فرهنگ لغت معین...

دریایی] وارسی‌ای که نمایندۀ انجمن رده‌بندی به‌صورت ادواری یا پس از بروز سانحه برای اطمینان از برخورداری کشتی از حداقل الزامات انجام می‌دهد. «وارسی رده‌بندی»...

حوزه: [حمل‌ونقل دریایی] وارسی وضعیت کلی کشتی در ابتدای دورۀ اجاره که یک بازرس مستقل آن را انجام می‌دهد. «وارسی آغاز اجاره» هم‌ارزِ «on-hire survey/ on...

حوزه: [علوم نظامی] وارسی و بازبینی کلیدهای انتخاب سلاح برای جلوگیری از پرتاب یا رهاسازی تصادفی آن، توسط خدمۀ پرواز. «وارسی ایمنی جنگ‌افزار» هم‌ارزِ «armament...

[حمل‌ونقل دریایی] وارسی کشتی پس از پایان دورۀ اجاره و در زمان تحویل به مالک کشتی برای مقایسۀ وضعیت کنونی آن با وضعیت آن در زمان اجاره. «وارسی پایان اجاره»...

روی زمین با موقعیت معلوم برای واپایش جابه‏جایی و سرشکنی و موقعیت. «نقطۀ وارسی» هم‌ارزِ «check point ۲»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

(~. زَ دَ) روییدن گیاه از خاک. طلوع کردن آفتاب. به احوالپرسی کسی رفتن. وارسی کردن. فرهنگ لغت معین...

بررسی و تصحیح محتوا یا دقت موقعیت داده‏های رقمی و نقشه به کار می‏رود. «نسخۀ وارسی» هم‌ارزِ «check plot ۲»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی، دفتر...

خدمات و کالاهای اطلاعاتی موجود در سازمان به‌منظور ارتقای سطح بهره‌وری. «وارسی اطلاعات» هم‌ارزِ «information audit»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

عکس‌برداری از سطح دریا به‌نحوی‌که بهترین برازش (fit) را با عکس داشته باشد. «وارسی مقیاس» هم‌ارزِ «scale checking»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

(رَ) (اِم بازرسی، به دقت رسیدگی کردن. فرهنگ لغت معین انگلیسی checkout sift program checkout investigate checkout test checkout run checkout point...

می‌باشد و در کل به معنی کسی که صبحگاهان مشغول گردش یا تجسس و بستن راه جهت وارسی و تفتیش است. آرتاکزرکس لقب اردشیر دوم هخامنشی است. تاریخ ماد ISBN 964-445-106-6...

عربی /مُمَیّـِزی/ ممیزی (اداری)‎ ارزیابی مالیاتی. وارسی، رسیدگی. اصل، مالیاتی را می‌گفتند که بعد از ممیزی در جزو جمع هر محل برای یک صنف و یا یک مِلک تعیین...

حوزه: [حمل‏ونقل ریلی] دستگاهی برای وارسی و کسر کردن اعتبار بلیت و معین کردن اعتبار باقی‏مانده در بلیت‌های مغناطیسی یا مدت‏دار. «بلیت‏خوان» هم‌ارزِ «ticket...

حوزه: [حمل‌ونقل ریلی] هریک از خط‌های محل وارسی بلیت. «گذر ۱» هم‌ارزِ «check-in line ۱»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر اول، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان،...

حوزه: [حمل‏ونقل ریلی] نوعی بلیت غالباً اعتباری با پوشش مغناطیسی که وارسی آن به‌وسیلۀ دستگاه صورت گیرد. «بلیت مغناطیسی» هم‌ارزِ «magnetic ticket»؛ منبع:...

حوزه: [حمل‌ونقل ریلی] خطوط یا محل‌های وارسی بلیت که ممکن است با نرده از هم مجزا شوند. «گذرگاه ۲» هم‌ارزِ «check-in line ۲»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر...

حوزه: [حمل‏ونقل دریایی] وارسی و شمارش کالاهایی که در کشتی بارگیری یا از آن تخلیه می‏شود. «بارشماری» هم‌ارزِ «tally»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن...

حوزه: [رمزشناسی] هستاری رسمی با اختیار وارسی ویژگی‌های منتسب به یک هویت. «مرجع تأیید ویژگی» هم‌ارزِ «attributes authority»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...