رم

فارسی

گونه‌های دیگر نوشتاری

• روم

ریشه لغت

• لاتین

ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ رم دارد

آوایش

• /رُم/

نام‌جا

رُم

1. پایتخت کشور ایتالیا بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهر این کشور، با ۲/۷ میلیون سکنه و همچنین مرکز ناحیه لاتزیو می‌باشد.
2. رَم: گله چهارپایان، رمه.

مصدر لازم

رِم

1. پوسیدن، پوسیده شدن استخوان.

مصدر متعدی

رِم

1. اصلاح کردن، نیکو کردن چیزی.
2. گرفتن ستور چوب‌ها را به دهان و خوردن.

زبان دیگر

ریشه لغت

• نیاهندوایرانی

اسم

رَم

1. در گویش بهاری به معنی مهبل.

زبان دیگر

ریشه لغت

• عربی

اسم

رِمّ

1. آب آورد.
2. کاه ریزه‌هایی که بر زمین قرار گیرد.
3. مغز استخوان.
4. چیز، شئی.
5. چاره، حیله.
6. مخففِ ریم، چرک.
7. (رَم یا رُم): گرداگرد دهان.

صفت

1. تری، نمی.
2. ترس، فرار.

واژه‌های مشتق شده

• رمضان
• رمریدر

––––

منابع

• فرهنگ لغت معین